نخستینساکنانفلاتایران
خشکشدنروزافزوندرهها کهمعلولپیشرفتدورهیبیآبی(خشک) بود، موجببروز تغییراتژرفیدر شرایطزندگانیانسانگردید. بهتدریجدریاچهیبزرگمرکزیخشکشد و سواحلدریاچهیمزبور کهرودها در آنذخیرهایاز رسوباتحاصلخیز بهجایگذاشتهبود، از مراتعو مرغزارهایفراوانپوشیدهشد. جانورانیکهدر کوهها میزیستند بهسویچمنزارهاینوپدید رهسپردند و انسانکهوسیلهیزیستش، شکار بود، بهتعقیبآنها پرداختو در دشتسکنیگزید. از اینزمانکهمیتوانتاریخآنرا در حدود هزارهیهشتمپیشاز میلاد فرضکرد، اینامکانرا در دستداریمکهپیشرفتحاصلهدر تمدّنمادیساکنانفلاترا تقریباً بدونانقطاعپیگیریکنیم. اینتمدّنتابعتأخیر محیط، وضعطبیعیزمین، آبو هوا، تماسبا مللهمسایهو نیز هجومو مهاجرتبودهاست. اما نمیتوانتغییراتحاصلهرا در اینجا مورد مطالعهقرار دادهدر حقیقتهنوز غالباینامور بر ما مجهولاست، چهحتّیتا حالحاضر سراسر خاکایراناز نظر تحقیقاتباستانشناسیبکر و دستنخوردهباقیماندهاست.
کهنترینمحلسکونتانسانکهدر دشتایرانشناختهشده، سیالک (Sialk) نزدیککاشاندر جنوبتهراناستکهدر آنجا نشانههایسکونتاولیهیانساندر پایهیتپهایمصنوعیو درستبرفراز خاکبکر و دستنخوردهپیداشدهاست. درآنروزگارانسانهنوزخانهرانمیشناخت،طرزساختنآنرانمیدانستودرزیرآلونکهاییکهازشاخهیدرختاندرستشدهبود، خود را محفوظمیداشت. ولیبهزودیچینههایمحقریبربالایباقیماندههایمساکنپیشینساختهشد. انسانهمچنانکهبهشکار ادامهمیداد، فعالیتهایکشاورزیرا نیز توسعهمیبخشید. سومیننوعفعالیتویذخیرهکردنآذوقهبود و اینامر از آنجا بر میآید کهدر میانبقایایدوراننخستین، استخوانگاو و گوسفند اهلیپیدا شدهاست. علاوهبر ظروفسفالینو سیاهو دود زدهکهدر غارها با دستو بدونداشتنابزاریچونچرخساختهمیشد - یکنوعظرفقرمز زنگهمپیدا شدهاستکهآنرا در کورههایبسیار ابتداییمیپختهاند و عوارضناشیاز ایننوعپختنلکههایسیاهرنگیبر سطحآنها بهجایگذاشتهاست. در ایندوراننخستینپیشرفتدر فنکوزهگریصورتگرفت، و آنپیدایشظروفنقشدار بود. ظرفهایمزبور عبارتاز کاسههایناهموار و کمدوامبود با پایهایبهشکلجایتخممرغو پوشیدهاز قشریسفیدرنگکهبر رویآنخطوطافقیو عمودینقشمیکردند. با مطالعهیدقیقتر معلوممیشود کهنقشمزبور مقدمهیسبد سازیست، زیرا هنوز چیزیاز آنزماننگذشتهبود کهانسانبهجایظرف، سبدهاییرا بهکار برد کهرویآنها را با گلرساندودهو در آفتابخشککردهبود.
پیداشدنتعداد قابلملاحظهایحلقهکهاز گلرسپختهیا از سنگساختهشدهاستنشانمیدهد کهانسانقدیمایرانمبادی صنعتنساجیرا میشناختهاست. ابزار کار همهاز سنگبود، مثلتیغهیکارد کهاز سنگچخماقساختهمیشد، تیغهیداس، تیر صیقلیشدهو آلتتراش. در اواخر اینعصر نخستیناشیاء کوچکمسینکهچکشکاریمیشد، پدید آمد. انسانغارنشینتازهداشتنخستینفلزیرا میشناختکهمیبایستیآنرا مورد استفادهقرار دهد و نیز متوجهشدهبود کهمساز قابلیتانعطافو تورقبرخوردار است. اما هنوز راهذوبکردنآنرا نمیدانست، و اینزماندرستپایانعصر نوسنگیبود. مرد و زنهر دو بهآرایشعلاقهداشتند. گردنبندهاییاز صدفترتیبمیدادند و حلقهیانگشتریو دستبند را از صدفهایبزرگیا سنگهاینرممیساختند. احتمالاً خالکوبیو یا بزکهممعمولبود و مواد لازمبرایاینکار را در هاونهایظریفنرممیکردند.
در کندهکاری، ذوقهنریبر رویاستخوانجلوهگریمیکند. انسانایرانیسابقبر آنکشیدنشکلجانور و آدمیرا آغاز کردهبود. هنرمند عصر حجر اخیر بر رویاستخوانکنده- کاریمیکرد و دستهیابزار خود را با تصویر سر غزالیا خرگوشمیآراست. زیباترینقطعهایکهتاکنونکشفشدهدستهیچاقوییاستکهانسانایندورانرا نشانمیدهد، در حالیکهشبکلاهیبر سرنهادهو لنگیرا بهوسیلهیکمربند بهدور خود بسته، و اینیکیاز کهنترینتصاویریاستکهاز انسانخاور نزدیکبهدستآمدهاست.